آیا شما به فرزند دلبند خود میآموزید که ادب واقعی چیست؟
مادری میگوید وقتی سخن از کودکان بیادب به میان میآید، خاطرهای
برای من تداعی میشود:
در تابستان گذشته برای چند روز استراحت به یکی از شهرهای خوش آب و هوا
رفته بودیم. در این شهر، سینمای کوچکی بود که هر شب فیلم های متفاوتی
نشان میداد. قبل از رفتن به سینما من و همسرم تا آنجا که میتوانستیم
کودک سه سالهمان را آموزش میدادیم تا دو ساعت در آنجا ساکت بنشیند و
بدون مزاحمت برای اطرافیان فیلم را تماشا کند.
برگرفته از سایت http://www.maghaleh.net/content-127.html
شروع :
آیا شما به فرزند دلبند خود میآموزید که ادب واقعی چیست؟
مادری میگوید وقتی سخن از کودکان بیادب به میان میآید، خاطرهای
برای من تداعی میشود:
در تابستان گذشته برای چند روز استراحت به یکی از شهرهای خوش آب و هوا
رفته بودیم. در این شهر، سینمای کوچکی بود که هر شب فیلم های متفاوتی
نشان میداد. قبل از رفتن به سینما من و همسرم تا آنجا که میتوانستیم
کودک سه سالهمان را آموزش میدادیم تا دو ساعت در آنجا ساکت بنشیند و
بدون مزاحمت برای اطرافیان فیلم را تماشا کند. خوشبختانه او هم غیر از
اینکه گاهگاهی سرش را در گوش ما گذاشته و سوالی میکرد، تمام مدت ساکت
و بیصدا مینشست. اما متاسفانه دو کودک که صندلیهایشان در ردیف ما بود،
نه تنها با داد و فریاد و صدای بلند با یکدیگر صحبت میکردند بلکه مرتب از
جای خود بلند شده و در سالن سینما به رفت و آمد مشغول بودند. در چند شب
متوالی که ما برای تماشای فیلم میرفتیم، حتی یکبار هم پدر یا مادری
با آنها ندیدیم تا اینکه بالاخره یک روز در نهارخوری پلاژ، بچهها را با
پدر و مادرشان سر میز غذا دیدیم. من به طرف آنها رفتم و خیلی مودبانه
گفتم: بچههای شما شبها با رفت و آمد در سینما آرامش و سکوت آنجا را به
هم میزنند و نمیگذارند ما بتوانیم به آرامی فیلم را تماشا کنیم. ممکن
است خواهش کنم اگر به تماشای فیلم علاقهای ندارند آنها را به سینما
نفرستید؟
پدر بچهها درحالیکه خونسردانه مرا نگاه میکرد گفت: ما به اینجا آمدهایم
تا بچههایمان از مزایا و امکانات محیط استفاده کنند. بنابراین آزادند به
هر کجا که دلشان میخواهد بروند و هر کاری که دوست دارند بکنند.
من از این عکسالعمل و نظریه پدر خیلی تعجب کردم و با خود گفتم که چطور
ممکن است پدر و مادری بتوانند رفتار فرزندانشان را که کاملا بیادبانه
است به راحتی بپذیرند!
آیا ما باید این قدر خودخواه باشیم که فقط راحتی خود را در نظر بگیریم؟
آیا باید حقوق و آزادیهای دیگران را نادیده بگیریم؟! و آیا گستاخی
فرزندانمان را با دادن اتکا به نفس به آنها اشتباه نگرفتهایم؟!
دکتر توماس آکن بک، روانشناس میگوید: ((کافی است نظری به برنامههای
تلویزیونی یا ویدئویی بیاندازید تا ببینید که این برنامههای پر از خشونت
و ضد اخلاق چه اعمال و رفتار ناشایستی را به کودکان ما آموزش میدهند.
این روزها قهرمانان ورزش برای اکثریت کودکان آمریکایی به صورت الگو و
بتی قابل پرستش درآمدهاند. در تابستان گذشته کسانی که به تماشای
تلویزیون نشسته بودند دیدند که یکی از بازیکنان مشهور در حضور میلیونها
تماشاچی طرفدار خود، به صورت داور مسابقه تف انداخت. آیا میدانید
فرزندان ما که این بازیکنان را بهعنوان الگویی برای خود انتخاب کردهاند،
با دیدن این صحنهها چه رفتاری با بزرگترها خواهند کرد؟
به گفته این روانشناس، اگر کودکان آمریکایی دهه 70 را با کودکان دهه
80 مقایسه کنیم به خوبی متوجه میشویم که که هرچه زمان به جلو میرود،
کودکان گستاختر، نافرمانتر، پرروتر و بیادبتر میشوند.
بسیاری از متخصصین معتقدند که متزلزل بودن کانونهای خانوادگی، ناپایدار
بودن ازدواجها، کار کردن پدر و مادر در خارج از خانه و یا درهم ریخته شدن
ارزش ها و اصول اخلاقی در خانوادهها علت اصلی اینگونه رفتارهای نادرست
کودکان و نوجوانان است.
ما در عصری زندگی میکنیم که اکثر کودکان بلدند چگونه با کامپیوتر کار کنند. اما از نوشتن یک نامه تشکر عاجزند و از آنجا که تکنولوژی جدید وقت آنها را کاملا پر کرده، حتی پدران و مادرانی هم که مایلند آداب معاشرت و اصول صحیح اخلاقی را به فرزندانشان بیاموزند فرصتی برای این کار نمییابند.
مادری دیگر میگوید:
روزی پسر 11 سالهام متوجه شد که خواهرش در اتاق او و با تلفن شخصی او
مشغول صحبت کردن است،با شدت به طرف خواهرش حمله کرد و با پرخاش گفت:
((تلفن من را زمین بگذار و از اتاقم برو بیرون!)) من بهسوی فرزندم
رفتم و با لحنی سرزنشوار گفتم: "تو حق نداری با خواهرت این طور صحبت
کنی." جوابی که به من داد بیشتر مرا ناراحت کرد، درحالیکه شانههایش
را خونسردانه بالا میانداخت گفت: "دوست من حتی با مادرش هم اینطور
صحبت نمیکند."
من به او گفتم: "ولی ما که هرگز اینطور صحبت نمیکنیم."
متخصصان معتقدند در دنیایی که خشونت، گستاخی و بیادبی اطراف ما را پر
کرده آموزش صحیحاصول اخلاقی و آداب معاشرت به کودک عملی بسیار مشکل
است و نیاز به صبر و تحمل و پشتکار دارد.
مادری میگفت: "وقتی دختر 16 سالهام که برای تمرین والیبال رفته بود
به خانه آمد، او را ناراحت دیدم. جریان را پرسیدم. گفت: مربی تیم،
دختر دیگری را به جای دوستم "فلورا" برای بازی انتخاب کرد، درنتیجه
مادر فلورا بسیار عصبانی شد و در حضور همه به مربی ناسزا گفت. "
متاسفانه بسیاری از والدین گمان میکنند که فرزندانشان کاملا بیعیب و
نقص هستند و استحقاق همه گونه موفقیتی را دارند و همیشه باید در مرتبه
اول باشند. این والدین چون نمیتوانند کسی را بالاتر از فرزند خود ببینند،
هرگز خود او را برای پذیرفتن شکست و عدم موفقیت احتمالی آماده نمیکنند.
اکثر پدران و مادران به جای اینکه به جستجوی علت اصلی عدم موفقیت
فرزندانشان بپردازند، معلم و مدرسه و همکلاسان او را مقصر میدانند و بلد
نیستند که چگونه باید فرزند خود را به کار و تلاش بیشتر وادار و یا او را
برای مقابله با شکست آماده سازند. مثلا وقتی فرزند آنها قوانین مدرسه را
زیر پا میگذارند به جای اینکه او را تنبیه کنند با اصول و قوانین درمیافتند.
کارشناسان میگویند باید به فرزندان خود بیاموزیم که وقتی نمیتوانند
چیزی را به میل و دلخواه خود عوض کنند، لااقل قادر باشند با آن به نحوی
صحیح و مودبانه کنار بیایند.
مبادی آداب بودن تنها گفتن کلمه "متشکرم" و یا "لطفا" نیست. فرزندان
ما باید بدانند که رفتار ناشایست با دیگران، پشت سر این و آن بد گفتن و
ظرفیت برد و باخت نداشتن در مسابقات علمی و هنری، عدم رعایت آداب
معاشرت است.
فرزندان ما باید یاد بگیرند که چگونه به دیگران احترام بگذارند و حقوق همه را محترم بشمارند. تفاوت میان گستاخی و اتکا به نفس را بدانند. مسلما هیچ نوع تعلیم و آموزشی در مورد کودکی که والدینش، خود عالم بی عمل هستند موثر نخواهد بود. به همین جهت پدر و مادر که خود بزرگترین الگو برای فرزندانشان هستند، ابتدا باید خود را اصلاح کنند و کاملا مواظب رفتار و حرکات خود مخصوصا در حضور فرزندانشان باشند. زن و شوهری که نسبت به یکدیگر و یا نسبت به دیگران بیاحترامی میکنند هرگز نباید از فرزند خود انتظار داشته باشند که رعایت ادب و احترام را بکنند.
آموزش و تحسین
به کار بردن جملاتی منفی مثل "تو خیلی شلختهای و هیچ وقت نمیتوانی
اتاقت را تمیز نگهداری" یا "خفه شو و با من این طور صحبت نکن" یا "اگر
یکبار دیگر این کار را بکنی پدرت را در میآورم" که بدون توجه از دهان
بعضی از والدین بیرون میآید، هرگز سبب اصلاح و تربیت فرزند نمیشود و
کوشش های والدین در این راه بی نتیجه میماند. رفتار ناشایست در کودکان
اغلب انعکاسی است از رفتار خود پدر و مادر، پس آیا بهتر نیست که پدر و
مادر با بهکار بردن جملاتی مثبت و تحسینآمیز فرزندانشان را آموزش بدهند؟
یکی از روانشناسان میگوید: پدر و مادر باید از روش آموزش و تحسین استفاده
کنند. بدین طریق که ابتدا عملی را به فرزندانشان آموزش بدهند و پس از
انجام عمل او را مورد تحسین قرار دهند. مثلا اگر قرار است مهمانی به خانه
شما بیاید قبلا به فرزند خود بگویید که اگر چند دقیقهای از اتاق خود بیرون
بیاید و با مهمان سلام و احوالپرسی کند و به او خوشآمد بگوید، شما را خیلی
خوشحال خواهد کرد. پس از این که این عمل را انجام داد حتما او را مورد
تحسین قرار دهید. او بدین ترتیب مسلما یاد میگیرد که در چنین مواقعی
چگونه با دیگران رفتار کند.
اما عکسالعمل شما در برابر عملی که نباید انجام بدهد چگونه باید باشد؟
مشاوران اخلاق معتقدند که همیشه در هر خانوادهای اصول و قوانینی هست
که باید توسط افراد آن خانواده رعایت گردد. در این صورت مثلا به جای
آنکه به فرزندتان بگویید: "تو چقدر بیادبی که در موقع غذا خوردن
آرنجهایت را روی میز میگذاری" بهتر است با ملایمت و بدون آنکه لحن
تحکمآمیز داشته باشید بگویید:
"قانون خانواده ما این است که در هنگام غذا خوردن آرنجهایمان را روی
میز نمیگذاریم."
صحبت کردن در مورد اصول و مقررات خانواده بدون اینکه سبب رنجش و یا
لجبازی فرزندتان بشود، به مراتب نتیجه بخشتر خواهد بود. آموزش در قالب
جملات انتقادآمیز و سرزنشبار هرگز به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
نوجوانی میگفت: "من و چند تن از دوستانم که در همسایگی یکدیگر زندگی
میکنیم قرار گذاشتهایم که هرروز یکی از پدر و مادرها ما را به مدرسه
برساند. یک روز صبح وقتی من وارد ماشین پدر دوستم شدم او رو برگرداند و
گفت: "نمیدانم چرا هیچ یک از شما وقتی سوار ماشین میشوید به من صبح
بخیر نمیگویید؟" من تا آن موقع به این موضوع فکر نکرده
بودم، و حالا خوشحالم که او احساسش را در مورد بیتوجهی ما به این صورت
بیان داشت. از آن به بعد همه ما وقت سوار شدن فردی که متقبل
رساندنمان به مدرسه است، صبح بخیر میگوییم و در هنگام پیاده شدن از
او تشکر میکنیم."
یکی از روانشناسان که معلم اخلاق نیر هست معتقد است که کودکی که خوب
و با روش اصولی و صحیح تربیت شده باشد در بزرگسالی در محل کار، در زندگی
زناشویی، در دوستی و دوستیابی نیز فردی موفق خواهد بود. زیرا در دنیا
تقریبا هیچ کس نیست که تحت تاثیر ادب و متانت و محبت و مهربانی قرار
نگیرد.
گردهمایی افراد خانواده در هنگام صرف شام.
متاسفانه امروزه در اکثر خانوادهها به علت کار کردن پدر و مادر در خارج
از خانه و همچنین متفاوت بودن برنامه بچهها با یکدیگر و رفتن آنها به
کلاس های مختلف، کمتر اتفاق میافتد که افراد خانواده (بخصوص در کشورهای
صنعتی) همه در وقت معینی که برای شام تعیین شده جمع شوند و شام را
با هم صرف کنند.
درحالیکه این گردهمایی بهترین موقعیت برای آموزش اصول اخلاقی، آداب
و معاشرت زندگی، همکاری،وقتشناسی و همدردی به بچهها به صورت جمعی
است. متخصصان عقیده دارند که اگر تشکیل این جلسات و گردهمایی ها برای
خانواده هر شب امکان ندارد، پدر و مادر باید دست کم یک یا دو بار در هفته
را به این کار اختصاص دهند و در این ساعت بخصوص حتی به تلفن هم جواب
ندهند و فرصتی در اختیار بچهها بگذارند که آنچه را که در طول روز یا
هفته برای آنها اتفاق افتاده را برای یکدیگر تعریف کنند و با هم صحبت و
تبادل نظر داشته باشند. در این جلسات پدر و مادر نیز میتوانند بدون
اینکه گفتههایشان، حالت سخنرانی و یا نصیحت داشته باشد، راهنماییهای
لازم را ارائه کرده و اصول و ارزشها را به فرزندانشان بیاموزند.
احترام گذاشتن به دیگران، رابطه صحیح و دوستانه خواهران و برادران با
یکدیگر، فروتنی کردن، منصف بودن در بازیها، رعایت حس همکاری و آداب
معاشرت از جمله مهارتهایی است که باید به مرور در کودک بهوجود آمده و
تقویت گردد. اگر کودک همه آموزش های خود را از برنامه و فیلم های
تلویزیونی دریافت کند، وقتی در موقعیتی مشابه قرار میگیرد، خود را در
مقابل قهرمان فیلمها تصور کرده و رفتاری غیر طبیعی خواهد داشت. چقدر خوب
است که لااقل هفتهای یکبار پدر و مادر با فرزندانشان به بازیهای جمعی
بپردازند.
یکی از متخصصان معتقد است که بازیهایی نظیر ((قایم باشک)) با بچهها میتواند
بسیار آموزنده باشد. زیرا نه تنها کودکان ضمن بازی اصولی را که باید یاد
میگیرند، بلکه متوجه میشوند که پدر و مادر آنقدر آنها را دوست دارند که
وقتی را برای بودن با آنها اختصاص دادهاند.
آداب معاشرت این نیست که کودک بداند از چه نوع چنگالی برای چه غذایی
استفاده کند، بلکه باید یاد بگیرد که چگونه به دیگران محبت کرده، با
آنها همکاری کند و در صورت لزوم آنها را مورد تحسین قرار دهد و گاهی اوقات
از خود گذشتگی هایی برای دیگران بکند.
آموزش این آداب به صورت تئوری، سخنرانی و نصیحت هیچگاه به نتیجه
نخواهد رسید. کودک باید عملا در جریان انجام این اعمال باشد. تنها به این
صورت است که میتوان شالوده اخلاقی را در کودک بنا نمود.
****
منبع : مقاله " ادب
واقعی یعنی چه؟ " به
نقل از
http://www.iricap.com/magentry -برگرفته
از سایت
http://www.maghaleh.net/content-127.html